پدرش برایش موتورسیکلت خریده بود. رفت گواهینامه بگیرد. خیلی دیر آمد. به محض آمدن موتورش را قفل کرد و پارچه ای روی آن کشید.
متعجب پرسیدم: مگه نمیخوای ازش استفاده کنی؟!»
– نمی خوام مفت بمیرم.
خنده ام گرفت. –

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها